روضههای ماه محرمِ جدتان به کنار ...
از اینجا به بعد دیگر کسی، از شرمِ رویِ شما، جرئت نمیکند از روضههای شام بخواند ...
ذکر مصیبت میکند: الشام الشام
تا یاد غربت میکند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را
یک جا روایت میکند: الشام الشام
در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی
عرض ارادت میکند: الشام الشام
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید
تجدید بیعت میکند: الشام الشام
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را
هر دم تلاوت میکند: الشام الشام
.
.
.








فخر بانوان حضرت زینب علیها السلام فرمودند: شب عاشورا از خیمه خود بیرون آمدم تا حال برادرم حسین علیه السلام و یارانش را بجویم . او را در خیمه خود تنها دیدم که نشسته و با خداى سبحان مناجات مى کند و قرآن مى خواند. پیش خود گفتم آیا در چنین شبى باید او تنها بماند؟! مى روم و برادران و عموزادگان خود را سرزنش مى کنم . به سوى خیمه عباس علیه السلام آمدم . ناگاه همهمه و صداى غرایى شنیدم در پشت خیمه ایستادم دیدم بنى هاشم همه حلقه زده گرد عباس بن على علیه السلام - که همچون شیر بر زانو تکیه داشت – نشسته اند و او همانند حسین علیه السلام خطبه اى مشتمل بر حمد و ثناى خداوند و سلام بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ایراد کرد و در آخر گفت : برادران ! و برادرزادگان ! و عمو زادگانم ! چون صبح درآید چه مى کنید؟