باز این چه شورش است که در خلق عالم است
امام حسین :: بـےלּشـ ــ ـاטּ

بـےלּشـ ــ ـاטּ

ـهـمـیـشـهـ ـبــهــ ــ ــ ـانـهـ اے ـهـسـتـــ . . .

بـےלּشـ ــ ـاטּ

ـهـمـیـشـهـ ـبــهــ ــ ــ ـانـهـ اے ـهـسـتـــ . . .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
تبلیغات
بـےלּشـ ــ ـاטּ

آدمـے ڪـهـ منتظــر استــ...

هیچــ نشـاטּـهـ ے خاصے نـدارد

نهـ . . .

هیچــ نشـاטּـهـ اے نـدارد

فقــط با هر صــدا بر مے گـــردد

آخرین نظرات
لوگو
تبلیغات
تبلیغات

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است

تربت الحسین

 

در حدیث روایت شده از ام سلمه، چنین آمده است :

«امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در منزل من در حال بازی بودند که جبرئیل امین بر پیامبر نازل شد و گفت : ای محمد همانا امت تو فرزندت را خواهند کشت .

حضرت محمد صلی الله علیه و آله با دست به امام حسین علیه السلام اشاره نموده و سپس ایشان را در آغوش کشیده و گریستند .

سپس رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود : این تربت را در نزد تو مى گذارم ، رسول خدا صلى الله علیه وآله آن تربت را بو کرد و فرمود : بوى کرب و بلاء است سپس فرمود : اى ام سلمه ! وقتى این تربت متحول به خون شد بدان که پسرم کشته شده است.»

 

تربت الحسین

روز عاشوراء مطابق ۱۰ محرم  ۱۴۳۱مصادف با ۵ آذر ۱۳۹۱بار دیگر جهان تبدیل تربت حسینی به رنگ خون را به چشم مشاهده نمود. تربت حسینی موجود در محل موزه آستان مقدس امام حسین علیه السلام از مرقد مطهر ایشان اخذ شده بود که از ساعت ۱۰ و پانزده دقیقه روز عاشوراء به رنگ قرمز درآمده است. علا ضیاء‌الدین مسئول موزه عتبه عالیه امام حسین(علیه السلام ) در این باره گفت: این تربت از نزدیکترین جای ممکن از قبر شریف گرفته شده و در سالنی مخصوص در موزه نگهداری می‌شود که صبح روز عاشورا و در هنگام قرائت مقتل در صحن مطهر حسینی(علیه السلام ) از رنگ طبیعی خود خارج و به رنگ قرمز تبدیل شد .

 

تربت الحسین

 

بنابر این گزارش این اتفاق روز گذشته توسط بسیاری از رسانه‌های خبری در عراق پوشش داده شد و آن را معجزه «ظهور خون در الماس» نامیدند .

خبرگزاری عراقی ابا نیز نوشت: شیخ مهدی کربلایی نماینده آیت‌الله سیستانی و رئیس آستان حسینی(علیه السلام ) نیز از این اتفاق که صبح روز عاشورا رخ داد آگاه شد.

علا ضیاء‌الدین مسئول موزه عتبه عالیه امام حسین(علیه السلام) در این باره نیز گفت: حجت‌الاسلام شیخ مهدی کربلایی بعد از ظهر عاشورا از این اتفاق آگاه شد و اجازه داده شد هزاران تن از زوار امام حسین(علیه السلام) از این قطعه تربت امام حسین(علیه السلام ) دیدن کنند .

 

تربت الحسین

 

تربت الحسین

 


 


 

گفتنی است در کتاب داستانهای شگفت انگیز به نقل از مرحوم آیت الله دستغیب آمده است:  ملا عبدالحسین خوانساری فرمود آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر مریض شده بود و برای استشفاء آیت اللّه شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرآبادی که هر دو از بزرگان شیعه بودند را امر فرمود که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر امام حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر بردارند و برای ایشان بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است. آن دو بزرگوار رفتند و دستور را عمل کردند و مقداری از خاک را آوردند و مقداری را هم به بعضی از خیرین دادند یکی از آن افراد خیر عطاری از معتمدین بود من به عیادت او رفتم و ایشان از باقیمانده آن تربت را مقداری به من داد و من آن را در میان کفن مادرم گذاشتم. روز عاشورا اتفاقی نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم آن را برداشتم و گشودم دیدم کیسه تربت که در لای کفن بود مانند شکری که مرطوب باشد حالت رطوبتی گرفته و رنگ آن مانند خون تیره گردیده است و به ساروق رطوبت رسیده است بی آنکه آبی آنجا باشد چون لب طاقچه بود آن را در محل خودش گذاشتم و در روز ۱۱ محرم ساروق را آوردم دیدم رطوبت در آن نیست از این پس در ایام دیگر آن رطوبت را ندیدم فهمیدم که خاک قبر مطهر هر کجا که باشد در روز عاشورا شبیه خون می شود.

 

تربت الحسین

 تربت الحسین

تربت الحسین

میم عین

حسین

 

آثار و برکاتی که می توان برای تربت پاک حسینی برشمرد عبارتنداز:

1- تأثیر تماس اعضای بدن با تربت

یکی از آثار و برکات تربت سیدالشهدا (ع) این است که متبرک نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوی زیادی بر انسان خواهد گذاشت ، از این رو از بعضی بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده که بعد از نماز ، بدن و صورت خویش را با مهر کربلا متبرک می کنند. و نیز دستور داده‏اند که قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضای بدن تماس داده شود.

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین (ع) را شفای هر درد، و ایمنی از هر خوفی قرار داده است؛ پس هرگاه یکی از شما خواست از آن خاک تناول کند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضای بدنش تماس دهد...» (1)

2- سجده بر تربت

یکی دیگر از برکات و آثار خاک مزار امام حسین (ع) این است که سجده بر آن تربت پاک حجابهای ظلمانی را کنار زده و در توجه حق تعالی به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در این باره می‏فرماید: «همانا سجود بر تربت حسین (ع) حجابهای هفتگانه را پاره می کند»(2)

لازم به ذکر است که مراد از «حجاب» در کتاب و سنت ، همان حجابهایی است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب می سازد که در مرحله اول، حجابهای ظلمانی و در مرحله دوم ، حجابهای نورانی بر طرف می‏شود اما مراد از حجابهای هفتگانه ، ظاهراً حجابهای ظلمانی است . سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(ع) این خاصیت را دارد که در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشای وصول به کمالات انسانی باشد.

سجده بر خاک سرکوی تو آرند خلایق‏ جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی‏

و اما در خصوص اینکه در میان شیعه معمول است از خاک مقدس کربلا یعنی تربت کنار قبر سیدالشهدا (ع) خاک برداشته و با آن مهر درست کرده و غالباً در نماز، به آن سجده می‏کنند بدین خاطر است که از خاک زمین بوده و به تمامی خاکها می‏توان سجده کرد، و از طرفی خاک کربلا به لحاظ شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش شرافت پیدا کرده است ، به طوری که اهل بیت (ع) نیز به ما فرموده‏اند در هر نمازی که سجده بر تربت کربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول می‏کند. چنانکه حضرت صادق (ع) از خاک کربلا درون کیسه‏ای ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن کیسه را باز می‏کرد و بر آن سجده می‏نمود.



3- شفا یافتن

از جمله آثار و برکات قطعی تربت پاک سیدالشهدا (ع) شفا بودن آن برای دردهاو آلام انسان است . روایاتی که دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم می‏شوند:

دسته اول : روایاتی است که شفا بودن را برای تربتی که از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص کرده است ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که نزد سر حسین (ع) تربت سرخی است که شفای هر دردی غیر از مرگ می باشد» (3)

دسته دوم : روایاتی است که با تعبیرات مختلف توسعه‏ای از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را برای آن قائل است . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «حریم مزار حسین (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)

دسته سوم : روایاتی است که به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «خاک مزار امام حسین (ع) برای هر دردی شفاست». (5)

تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین‏

و نیز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک، حرام است مگر گل مزار حسین (ع) ، بدرستی که در آن شفای هر درد و امنیت از هر ترسی است» (6)



حکایت: عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندی خراسانی (ره) که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیماری مدتی طول کشید و پرستاری مرا بعضی از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندی بیماری من به قدری شدید شد که اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر برای معالجه‏ام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهی بیهوش می‏شدم و گاهی به هوش می آمدم.

یکی از رفقا که مرا پرستاری می‏کرد شنیده بود که عالم زاهد مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد نجف آبادی قدس سره مقداری از تربت اصلی حضرت سیدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وی خواسته بود که قدری از آن تربت را بدهد که به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود : من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام که بعد از مرگم در کفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا که ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آورده‏ایم شما هم از دادن تربت خودداری می‏کنید؟ این بیمار در حال احتضار است و می‏میرد.

مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدری از آن تربت که از جان خودش عزیزترش می داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصی که وارد شده در آب حل کرده و به حلق من ریخته بودند . من که در حال بیهوشی به سر می‏بردم ، ناگهان چشمان خود را باز کرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند ، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را که به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.

کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتی به خود داده نشستم ، دیدم نشاط بیشتری دارم برخاستم و ایستادم ، و چون یقین کردم که به برکت ترتبت مقدس امام حسین (ع) شفا یافتم حال خوشی پیدا کردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش می کنم که از حجره بیرون بروید، چون می‏خواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشی که قابل و صف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) شدم » (7)

آری ، شفای بیماران به وسیله تربت آن حضرت یکی از برکاتی است که خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (ع) به وی عطا فرموده است .



تربتت راز شفای همه درد است حسین

تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبیب‏



4- تأثیر کام برداشتن اطفال با تربت

کام برداشتن اطفال با تربت امام حسین (ع) موجب ایمنی کودک می شود چنانکه امام صادق (ع) فرمود:

«کام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) باز کنید که آن امان است » (8)



5- تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه

صاحب کتاب «مدارک الاحکام» می نویسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاینه‏ای بود، بچه‏هایی که از زنا بدنیا می آورد در تنور می‏انداخت و می‏سوزانید. وقتی که مرد، پس از غسل و کفن او را به خاک سپردند ، اما زمین جنازه‏اش را بیرون انداخت .جای دیگر او را دفن کردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسک شد: ای پسر پیغمبر به فریادم برس.

فرمود: کارش چه بود ؟ عرض کردند زنا و سوزاندن بچه‏های حرامزاده . فرمود: هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوقی را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض کرد حالا چه کنم؟ فرمود: مقداری از تربت حسین (ع) با او در قبر بگذارید . تربت حسین (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت.

در توقیع مبارک حضرت حجة بن الحسن (عج) نیز اذن داده شده است . یکی از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغری توسط نایب خاص حضرت ) می‏نویسد: آیا جایز است ما تربت حسین (ع) را با میت در قبر بگذاریم ، یا با تربت حسین روی کفن بنویسیم؟

حضرت در پاسخ مرقوم می‏فرمایند: هر دو کار پسندیده است . البته باید رعایت احترام تربت بشود . مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد ، بلکه به برکت خاک قبر حسین (ع) قبر میت محل امنی از هر بلا و آفت و عذابی گردد (9)



6- تسبیح تربت

از حضرت صاحب الزمان (عج) روایت شده که فرمود: «هر کس تسبیح تربت امام حسین (ع) را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته می‏شود». (10)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«کسى که تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را همراه داشته باشد خداوند او را ذاکر و تسبیح کننده محسوب کند، گر چه با آن ذکر نگوید». (11)



و امام صادق علیه السلام فرمودند: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»(12)


پی نوشتها:

1- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
2- کافی , مرحوم کلینی , ج 4 ص 588
3- کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 272
4- مکارم الاخلاق , طبرسی , ج 1 ص 360
5- کافی , مرحوم کلینی , ج 1 ص 360
6- تهذیب الاحکام , شیخ طوسی , ج 6 ص 74
7- نقل از کتاب سید الشهدا آیت الله شهید دستغیب , ص 166
8- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
9- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار , علامه مجلسی , ج 44 ص 280
11- بحارالانوار, ج ۸۵

12-نقل از کتاب درسی که حسین (ع ) به ما آموخت شهید هاشمی نژاد, ص 451

میم عین

هشتم آذرماه سالگرد رحلت بزرگ مرجع فقید شیعه حضرت آیت الله العظمی اراکی رضوان الله تعالی علیه است . 

 

اراکی
مرحوم آیت الله العظمی اراکی رحمه الله از آن دسته مراجعی بود که معروف است در طول حیاتش فقط به دیدار دو تن از علماء مبادرت ورزید .
یکی از آنها مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی قدس سره بود و دیگری حضرت امام خمینی رحمت الله علیه .
اگرچه منش ایشان ، دیدار با سایرین نبود اما با اینکه آقا روح الله ( امام خمینی ) شاگر ایشان بود ؛ دو مرتبه به دیدار شاگردش آمد .
نقل است که وقتی آیت الله اراکی به دیدار حضرت امام آمد وقتی نزدیک منزل حضرت امام شد شروع کرد به اذن دخول خواندن .
مرحوم آقای توسلی می فرمودند : وقتی آقای اراکی و امام با هم روبرو شدند آقای اراکی دست بر سینه با این الفاظ به حضرت امام سلام کرد :
السلام علیک یابن رسول الله (ص) السلام علیک یابن رسول الله (ص) السلام علیک یابن رسول الله (ص) انت مجددالاسلام. 
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصلحی فرزند حضرت آیت الله اراکی از اساتید حوزه و دانشگاه می فرمودند :
بعد از قضیه ی سال ۴۲ از فیضیه بر می گشتیم در خیابان ارم دیدیم عکسی از حضرت امام خمینی به دیوار زده اند .
حضرت آقا (آیة الله اراکی)وقتی نگاهشان به آن عکس افتاد فرمودند:
قسم می خورم که صاحب این عکس اگر در کربلا می بود جزء مستشهدین بین یدی امام حسین علیه السلام بودند و ۷۲ نفر میشد ۷۳ نفر .

میم عین

عصر عاشورا

 

چه ضرورتی داشت امام حسین (علیه السلام) در این سفر، خانواده را همراه خود ببرد؟ چه اشکالی پیش می آمد که آنان را در مکه باقی گذارد تا در جوار خانه خدا عبادت کنند یا آنان را به همراه عبدالله بن عباس به مدینه بفرستد؟ 
 
آمدن زن و بچه همراه امام حسین (علیه السلام) هیچ گونه نقش منفی در نهضت امام و به پیروزی رسیدن آن نداشته است. آنچه مهم است اینکه آیا همراهی آنان با امام تأثیر مثبتی برای اسلام یا برای خود آنان داشته است یا خیر؟

عمل امام حسین (علیه السلام) نیاز به تفسیر و تبیین دارد همان گونه که قرآن نیاز به آن دارد، نیاز به تفسیر و تحلیل داشتن یک عمل نشانگر رمز و رازدار بودن و پیچیده بودن آن می باشد به گونه ای که وقتی به آن نگاه می شود سۆال های متعددی برای ناظر به وجود می آید. کثرت سۆال از نیاز به تفسیر حکایت می کند و هر گونه پاسخ به آنها نوعی تفسیر و تبیین می باشد.
 
اگر فرض شود همراهی خانواده امام با وی هیچ نقش مثبتی در اسلام، نهضت و… نداشته باشد باز بردن آنان به همراه خود، قابل توجیه است، زیرا که آنان خودشان خواستار همراهی با حضرت بودند و چندین بار که در طول مسیر اعلام کرد که هرکس می خواهد برگردد هیچ یک از آنان چنین خواسته ای را مطرح نکرد بلکه اگر در جاهایی امام می فرمود که همراهی آنان لازم نیست و می توانند برگردند آنان ناراحت می شدند. و حتی در کربلا و پس از آن هیچ یک نمی گفتند ای کاش به چنین سفری نمی رفتیم. 
 
نشان دادن قدرت روحی امام که حتی در بحبوحه جنگ، فشار دشمن، جراحت های زیاد، تشنگی و… از زن و فرزند خود غافل نمی شود و این نشانگر اوج روحی و کمال روحی امام است، که باید در چنان صحنه هایی بروز کند 
 
بنابراین بر فرضی که همراهی آنان با امام حسین (علیه السلام) هیچ نفع و ضرری نداشته باشد، باز رفتن آنان به همراه امام خواست شخصی آنان بوده و خودشان بر چنین مسافرت و چنین رنج و درد کشیدن هایی راضی و بلکه خوشحال بوده اند و ما نباید افراد را بر کاری که به دلخواه خود انجام داده اند و پدر به عنوان رئیس خانواده آنان را در خواستشان آزاد گذاشته و ضرر و زیانی برای دیگران نداشته، توبیخ یا محاکمه کنیم. بلکه باید از امام حسین (علیه السلام) درس مهربانی و مدیریت بیاموزیم که چنان با خانواده و کودکان مهربانی کرده که حتی در سخت ترین شرایط، حاضر نیستند او را تنها بگذارند. 
 
اوج عشق خانواده به امام حسین (علیه السلام) را می توان از کلام «جون» غلام ابوذر فهمید. او که غلامی سیاه و هدیه ابوذر به امام حسین (علیه السلام) بود وقتی حضرت او را مرخص کرد تا برود و زنده بماند و به جای اینکه از آزادی خود خوشحال شود گریه افتاد و گفت: … سوگند به خدا شما را رها نمی سازم تا خون سیاهم به خون های شما در آمیزد.( موسوعه کلمات الامام الحسین، 452) 
 
وقتی که یک غلام که همیشه خواستار آزادی است این چنین باشد، حساب دیگران و عشق و علاقه شان به امام روشن است. چنانکه عبدالله بن حسن که نوجوان بود و برای دفاع از عمویش از خیمه فرار کرد و وقتی شمشیری حواله امام حسین (علیه السلام) شد دست خود را جلو برد تا به این وسیله از امام دفاع کند و دستش قطع شد(همان، ص 507) 
 
  
فواید همراهی خانواده با امام 
 
1- مسلم است که اگر امام بدون زن و فرزند بلکه با هفتاد یا صد یا پانصد مرد جنگی از مکه به سوی کوفه رهسپار می شد، به راحتی ممکن بود که به آنان برچسب یاغی، مفسد، خارجی و… بزنند و در همان اولین برخورد در بیرون کوفه آنان را به عنوان خارجی و حَروُری از بین ببرند که در این صورت کشته می شدند و اثری از آنان در صفحه آن روز یا هر روز تاریخ باقی نمی ماند. 
 
2- بعید نبود که حکومتیان به عنوان لشکر فاتح به مکه یا مدینه حمله کنند و برای درس عبرت گرفتن به دیگران هر جنایتی فجیعی را درباره زن و فرزند امام مرتکب شوند، همان گونه که در واقعه حره با اهل مدینه چنین کردند. 
امام حسین (ع) 
 
3- خانواده امام حسین (علیه السلام) توانستند پیام رسان حادثه کربلا باشند و در کوفه، شام، مدینه و بین راه، تنها کافی بود که خود را معرفی سازند که نوه ها و فرزندان نوه های پیامبرند و لااقل شامیان بفهمند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، خویشاوندانی نزدیک تر از معاویه و یزید دارد که به فرمان یزید کشته و اسیر گشته اند. 
 
4- مقاومت خانواده امام بر انجام واجبات الهی درباره احکامی را که می رفت تا مندرس شود، زنده ساخت که از جمله آنها می توان اصرار آنان بر حفظ حجاب، حفظ خود از نامحرمان، جلوگیری از مورد دید واقع شدن، جلوگیری از اختلاط زن و مرد نام برد.( ر.ک: تاریخ الطبری، 4/367 تا 379) 
 
5-  نشان دادن راه مبارزه به تمامی مبارزان، که اگر خانواده خوب تربیت شد و خوب آموزش دید، در بحبوحه کار، همراه، همگام و هماهنگ با نهضت است، سخنان زنان در تقویت مردان برای دفاع از امام حسین (علیه السلام) و برای دفاع از اهل بیت، نشان می دهد که کار کردن بر روی خانواده و تربیت آنان اثر مهمی در پیشرفت کار دارد. 
 
بی جهت نبوده که خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و انذر عشیرتک الاقربین»( سوره شعراء، آیه 214. و خویشان نزدیکت را هشدار ده) و به اهل ایمان دستور داده است: «قوا انفسک و اهلیکم ناراً وقودها الناس و الحجارة».( سوره تحریم، آیه 6، خود و خانواده تان را از آتشی که سوخت آن مردم و سنگ است حفظ کنید) 
 
به هر حال امام(علیه السلام) نشان داد که در دوران فراغت باید به انسان سازی پرداخت تا در روز حادثه آن انسان ها با مقاومت و فداکاری انسان را در راه هدف یاری دهند. 
 
6-  نشان دادن قدرت روحی امام که حتی در بحبوحه جنگ، فشار دشمن، جراحت های زیاد، تشنگی و… از زن و فرزند خود غافل نمی شود و این نشانگر اوج روحی و کمال روحی امام است، که باید در چنان صحنه هایی بروز کند. 
 
نمایاندن چهره واقعی دشمن، که در راه رسیدن به مقام، حتی ناجوانمردانه ترین شیوه ها را به کار می برد و زن و کودکان که از تعرض مصونند و در جنگ ها نباید مورد آزار و اذیت یا کمبود امکانات قرار گیرند را در معرض شدیدترین تضییقات قرار داد و حتی آنان را از آب منع کرد و علاوه بر مردان که تشنه جان دادند زنان نیز در حالت تشنگی شدید به سر می بردند 
 
زیاد دیده شده که در تصادفات و غیره، فرد از خانواده و فرزندانش غافل می-شود و در لحظاتی تمام فکرش به خودش و نجات خودش معطوف است و گاهی حتی با نابودی آنان به دست خود، راه نجات خود را می پوید نشان دادن روحیه ای برعکس، حتی در آخرین لحظات آن گونه که در رجزهای امام حسین (علیه السلام) و کلماتش ظاهر است اوج روحیه او را می رساند نظیر: «من حسین بن علی هستم، سوگند خورده ام که سر تسلیم فرو نیاورم، از خانواده پدرم دفاع کنم، بر دین پیامبر حرکت می نمایم.»( ر.ک: موسوعه کلمات الامام الحسین، 499. انا الحسین بن علی آلیت ان لا أنثنی احمی عیالات ابی امضی علی دین النبی) 
 
یا کلام معروف امام حسین (علیه السلام) که خطاب به آن فرمود: اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید در این دنیایتان آزادمرد باشید … من با شما می جنگم و شما با من می جنگید و زنان گناهی ندارند، تا من زنده ام سرکشان، یاغیان و جاهلانتان را از تعرض به خانواده ام باز دارید. با این کلمات نشان داد که غیرت و مردانگی در هر حالی ولو آخرین لحظه حیات باشد، خوب است، اگر زن و فرزند همراه او نبودند چنین پیامی را نمی توانست به این زیبایی بیان کند. 
 
7-  آموزش اینکه دفاع از کیان اسلام و دفاع از عقیده و آرمان زن و مرد نمی شناسد و هرکس در حد توان خود می تواند در این امر مهم شریک باشد. 
 
8-  نمایاندن چهره واقعی دشمن، که در راه رسیدن به مقام، حتی ناجوانمردانه ترین شیوه ها را به کار می برد و زن و کودکان که از تعرض مصونند و در جنگ ها نباید مورد آزار و اذیت یا کمبود امکانات قرار گیرند را در معرض شدیدترین تضییقات قرار داد و حتی آنان را از آب منع کرد و علاوه بر مردان که تشنه جان دادند زنان نیز در حالت تشنگی شدید به سر می بردند.

به نقل از تبیان

میم عین

انا قتیل العبرات

باید دید هدف آن بزرگوار از این نهضت مقدس چه بوده و راز ماندگاری نهضت عاشورا در چیست؟ چگونه شهادت جمعی اندک در گوشه‌ای از تاریخ، این گونه با تأثیرگذاری و تحول آفرینی در عصر خود، از قالب زمان خارج شده و اکنون نیز حقیقت جویان گیتی را به شگفتی واداشته است؟ 
 
رهبر فرزانه انقلاب در سخنانی بسیار دقیق، به تفصیل درباره هدف اصلی قیام امام حسین (ع) سخن گفته‌اند و ابعاد گوناگون آن را واکاویده‌اند. آنچه دراین بخش بدان می‌پردازیم، عصاره سخنان ایشان در این باره است. 
 
الف) دو دیدگاه نادرست در تعیین هدف نهضت حسینی 
 
از دیدگاه مقام معظم رهبری، دو گروه از اندیشمندان در تعیین هدف قیام حسینی به بیراهه رفته‌اند: 
 
- کسانی که قیام آن حضرت را برای «تشکیل حکومت و کنار زدن حکومت فاسد یزید» می‌دانند؛ 
 
- کسانی که قیام آن حضرت را برای «شهید شدن»‌ می‌پندارند 
 
دیدگاه گروه نخست درست نیست، زیرا «کسی که به مقصد حکومت حرکت می‌کند، تا آنجا پیش می‌رود که ببیند این کار، شدنی است. تا دید احتمال شدن این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفه‌اش این است که برگردد»؛ حال آنکه حضرت با وجود علم به شهادت خود و یارانش،‌ تا آخرین قطره خون پاکش به مبارزه ادامه داد و شربت شهادت نوشید. 
 
دیدگاه گروه دوم نیز نادرست است؛‌ زیرا که با مبانی اسلامی درباره مسأله مهم شهادت سازگاری ندارد. این گروه معتقدند «حضرت می‌دانست که نمی‌تواند حکومت تشکیل دهد؛ بلکه اصلاً آمد تا کشته و شهید شود!»؛ یعنی امام حسین (ع) اندیشید که «چون با ماندن نمی‌شود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن، کاری بکنیم!»؛ درحالی که «ما در اسناد و مدارک اسلامی،‌ نداریم که برو خودت را به کام کشته شدن بینداز». 
 
پس نتیجه این شد که «نه می‌توانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت و هدفش تشکیل حکومت بود، و نه می‌توانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد». 
 
ب) هدف حضرت؛‌ بازگرداندن جامعه اسلامی به خط صحیح 
 
از نظر رهبر فرزانه انقلاب، هدف اصلی قیام خونین دشت نینوا، «بازگرداندن جامعه اسلامی به خط صحیح» است. 
 
انحراف در جوامع بشری به دو شکل قابل تصور است: انحراف فردی که در آن، مردم یک جامعه به فساد آلوده می‌شوند، ولی انحراف ایشان، ضرری به اصل دین وارد نمی‌آورد؛ و انحراف حکومت و حاکمان افزون بر انحراف مردم،‌ که اساس اسلام و مسلمانی را هدف قرار می‌دهد و بیم تغییر جهت در صراط مستقیم دین داده می‌شود. به فرموده رهبرعزیزمان: یک وقت مردم که فاسد می‌شوند! از آدم‌های فاسد، اصلاً دین صحیح صادر نمی‌شود. قرآن و حقایق را تحریف می‌کنند؛ خوب‌ها را بد، بدها را خوب، منکر را معروف و معروف را منکر می‌کنند! خطی را که اسلام مثلاً به این سمت کشیده است، صد وهشتاد درجه به سمت دیگر عوض می‌کنند! 
 
اگر جامعه و نظام اسلامی به چنین چیزی دچار شد، تکلیف چیست؟ 
 
تا پیش از حاکم شدن یزید بر جامعه اسلامی، هنوز انحراف جامعه به حدی نیست که بیم از بین رفتن اساس اسلام وجود داشته باشد. «جامعه در زمان پیغمبر و زمان امیرالمومنین که به آن شکل منحرف نشده است. در زمان امام حسین که معاویه در رأس حکومت است، اگر چه خیلی از نشانه‌های آن انحراف، ‌پدید آمده است، اما هنوز به آن حدّی نرسیده است که خوف تبدیل کلی اسلام وجود داشته باشد. شاید بشود گفت در برهه‌ای از زمان، چنین وضعیتی هم پیش آمده؛‌ اما در آن وقت، فرصتی نبود که این کار انجام گیرد؛ موقعیت مناسبی نبود». اما حاکم شدن شخصی چون یزید بر سرنوشت مسلمانان، دیگر قابل تحمل نبود و شخص اول جهان اسلام باید کاری می‌کرد. 
 
دوره سیدالشهدا (ع) دو ویژگی داشت که تا پیش از آن به وجود نیامده بود: 
 
1. انحراف حاکم به حدّی بود که برای اصل اسلام احساس خطر می‌شد؛‌ «برای این‌که بعد از معاویه، کسی که حتّی ظواهر اسلام را هم رعایت نمی‌کند‍! شُرب خَمر و کارهای خلاف می‌کند. تعرّضات و فسادهای جنسی را واضح انجام می‌دهد. علیه قرآن حرف می‌زند. علناً شعر بر خلاف قرآن و بر رّد دین می‌گوید و علناً مخالف با اسلام است! منتها چون اسمش رئیس مسلمان‌هاست،‌ نمی‌خواهد اسم اسلام را براندازد. او عامل به اسلام،‌ علاقه‌مند و دلسوز به اسلام نیست؛ بلکه با عمل خود،‌ مثل چشمه‌ای که از آن مرتب آب گندیده تراوش می‌کند و بیرون می‌ریزد و همه دامنه را پر می‌کند، از وجود او آب گندیده می‌ریزد و همه جامعه اسلامی را پر خواهد کرد». 
 
2. زمینه و موقعیت ایستادگی دربرابر حکومت پدید آمده بود. «زمینه هم آماده است. زمینه آماده است، یعنی چه؟ یعنی خطر نیست. چرا؛ خطر که هست. مگر ممکن است کسی که در رأس قدرت است، در مقابل انسان‌های معارض، برای آن‌ها خطر نیافریند؟ جنگ است دیگر. شما می‌خواهی او را از تخت قدرت پایین بکشی و او بنشیند تماشا کند! بدیهی است که او هم به شما ضربه می‌زند. پس خطر هست. 
 
این‌که می‌گوییم موقعیت مناسب است؛ یعنی فضای جامعه اسلامی، طوری است که ممکن است پیام امام حسین (ع) به گوش انسان‌ها درهمان زمان و در طول تاریخ برسد. اگر در زمان معاویه، امام حسین به گوش انسان‌ها در همان زمان و در طول تاریخ برسد. اگر در زمان معاویه، امام حسین (ع) می‌خواست قیام کند،‌ پیام او دفن می‌شد. این به خاطر وضع حکومت در زمان معاویه است. سیاست‌ها به گونه‌ای بود که مردم نمی‌توانستند حقّانیت سخن حق را بشنوند. لذا همین بزرگوار، 10 سال در زمان خلافت معاویه، امام بود، ولی چیزی نگفت؛ اقدامی و قیامی نکرد؛‌ چون موقعیت آنجا مناسب نبود». 
 
جالب اینجاست که این تکلیف سترگ، ‌با عذر و بهانه و احساس خطر و ترس جان برطرف نمی‌شود. به همین دلیل، امام حسین (ع) نصیحت دوستان به ظاهر مشفق را نپذیرفت و در حرکت به سوی تکلیف سستی نورزید. 
 
البته این هدفِ «بازگرداندن جامعه اسلامی به خطر صحیح»، زمان و مکان نمی‌شناسد و هرگاه راه عوضی شود و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمانان را منحرف کند، زمینه و شرایط آماده جهاد در راه خدا می‌شود و باید در آن مسیر حرکت کرد. «امام حسین‌ (ع) قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ ‌بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است». این حرکت، ناگزیر به دو نتیجه می انجامد:‌ حکومت یا شهادت: 
 
وقتی انسان به دنبال این هدف راه می‌افتد و می‌خواهد علیه حکومت و مرکز باطل قیام کند،‌ برای اینکه اسلام و جامعه و نظام اسلامی را به مرکز صحیح خود برگرداند، یک وقت است که وقتی قیام کرد، به حکومت می رسد؛... یک وقت است که این قیام، به حکومت نمی‌رسد؛ به شهادت می‌رسد. 
 
     *برگرفته از ویژه نامه "احسان ماندگار" معاونت فرهنگی سازمان اوقاف

میم عین
تبلیغات