باز این چه شورش است که در خلق عالم است
کربلا :: بـےלּشـ ــ ـاטּ

بـےלּشـ ــ ـاטּ

ـهـمـیـشـهـ ـبــهــ ــ ــ ـانـهـ اے ـهـسـتـــ . . .

بـےלּشـ ــ ـاטּ

ـهـمـیـشـهـ ـبــهــ ــ ــ ـانـهـ اے ـهـسـتـــ . . .

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
تبلیغات
بـےלּشـ ــ ـاטּ

آدمـے ڪـهـ منتظــر استــ...

هیچــ نشـاטּـهـ ے خاصے نـدارد

نهـ . . .

هیچــ نشـاטּـهـ اے نـدارد

فقــط با هر صــدا بر مے گـــردد

آخرین نظرات
لوگو
تبلیغات
تبلیغات

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

الا یا اهل العالم

از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تا کنون 1373 سال می‌گذرد.

در این سال‌ها علما و اولیای الهی برای زیارت سیدالشهدا(ع) در روز اربعین اهمیت و جایگاه والایی قائل بودند و با پای پیاده از نجف اشرف به سوی کربلا رهسپار می‌شدند، بی‌شک جابر بن عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال 61 هجری است، این سنت حسنه نیز در سال‌های حضور ائمه معصومین(ع) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است.

در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»(متوفی سال 1281 قمری) رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.

این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند، نیز با وی بودند، «محدث نوری» از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.

آری! از آن پس بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین(ع) و نیز برخی علما و حتی مراجع تقلید با پای پیاده به کربلا سفر کرده‌اند، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع  که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،‌انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».(ترجمه المراقبات، صفحه 85)

*خاطره خواندنی آیت‌الله مکارم شیرازی از پیاده‌روی روز اربعین

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نیز که در دوران طلبگی سال‌های 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بوده است، این مرجع تقلید دو بار توفیق پیاده‌روی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانی‌تر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول می‌انجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به خاطره پیاده‌روی از نجف به سوی کربلا، می‌گوید: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید! اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت. ... البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم.

*ثواب پیاده‌‌رفتن به زیارت سیدالشهدا(ع) به روایت امام صادق(ع)

شاید این سؤال در ذهن متبادر شود که چرا زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین حسینی تأکید و توصیه شده است، چرا باید این مراسم همراه با هیاهو و شور خاصی اجرا شود، در  ادامه روایتی از امام صادق(ع) بیان می‌کنیم که به خوبی زوایای پنهان این موضوع را آشکار می‌سازد:

امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمى‏دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى‏فرماید و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى‏برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‏‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد.(کامل الزیارات ص134)

*نظر مقام معظم رهبری درباره اربعین حسینی

حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال 1385 چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست».

*چرایی اهمیت پیاده‌روی روز اربعین از منظر بهجت العرفا

بهجت العرفا آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی درباره نقش پیاده‌روی روز اربعین می‌گوید: روایت دارد که امام زمان(عج) که ظهور فرمود، پنج ندا می‌کند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا،... امام زمان خودش را به واسطه امام حسین(ع) به همه عالم معرفی می‌کنند ... بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین(ع) را شناخته باشند... اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین(ع) را نمی‌شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا(ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین(ع) به عالم است.

با اینکه زیارت سید‌الشهدا(ع) در اکثر برهه‌های تاریخی به سختی انجام می‌شد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود عاشقانه خطرات را به جان می‌خریدند و به پابوسی امام حسین(ع) در روز اربعین نائل می‌شدند.

*شور حسینی ده ساله مردم عراق، پس از سقوط صدام/ اربعین بزرگ‌ترین اجتماع شیعی در جهان

نتایج تحقیقات خبرنگار فارس نشان می‌دهد پیاده‌روی مراجع و علما تا زمان صدام ادامه داشته است، اما از زمانی که او در سال 1358 (1400 قمری) به ریاست جمهوری عراق رسید تا زمانی که در سال 1381 شمسی (1424) قمری سقوط کرد، وقفه‌ای در اجرای مراسم عزاداری با شکوه و پیاده‌روی‌های دسته جمعی ایجاد شد، هر چند که برخی اخبار حکایت از پیاده‌روی مخفی مردم در زمان صدام داشته است که گاهی منجر به شهادت این افراد توسط نیروی‌های بعث شده، اما مردم عراق با سقوط صدام، بار دیگر عشق و علاقه وصف‌ناپذیر خود به امام حسین(ع) را طی این 10 سال به جهانیان ثابت کرده‌اند که در کنار دیگر محبان و شیعیان اهل‌بیت از کشورهای ایران، لبنان، پاکستان، هند، لبنان، قطر، امارات، کویت، بحرین و ... مراسم اربعین حسینی را با شکوه‌تر از سال قبل اجرا می‌کنند.

 

میم عین
آیت الله بهجت
آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی که برای یکی از بزرگان در اثر زیارت عاشورا ایجاد شده است اشاره کرده اند. 
 
توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا
 
از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟
 
ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: 1. زیارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
 
اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.
 
و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.
 
تقید شیخ صدرا بادکوبه ای به زیارت عاشورا
 
شیخ صدرا بادکوبه اى با تبحرش در علوم عقلى و نقلى، آنچنان مقید به زیارت عاشورا بود که به هیچ عنوان، آن را ترک نکرد و کسى باورش ‍ نمى آمد که ایشان، این چنین پاى بند به عبادات و زیارت عاشورا باشد.
 
یکى از بزرگان هم نقل مى کردند روزى به قبرستان وادى السلام رفتم، در مقام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) دیدم پیرمردى نورانى، مشغول زیارت عاشورا است و از حالات او معلوم شد که زائر است. نزدیک او رفتم ؛ حالت کشف براى من نمودار شد و حرم امام حسین (علیه السلام) و زائران آن حضرت را که مشغول رفت و آمد و زیارت بودند، مشاهده کردم! (شرح زیارت عاشوراء و داستان هاى شگفت آن: 33-36.) 
 
سبب آستان بوسی اهل بیت (ع) از سوی شیخ انصاری
 
مسلمانان در شان اهل بیت (علیهم السلام) در غایت اختلاف اند، چنان که در مورد قرآن نیز چنین هستند. برخى آن قدر ضعیف هستند که در بوسیدن ضریح آن ها شک و اعتراض دارند.
 
آقایى ظاهرا به مرحوم شیخ انصارى که حرم یا ضریح را بوسید، اعتراض ‍ کرد که آقا شما هم؟! برعکس مرحوم دربندى به ایشان گفت: آقا کار شما براى مردم حجت است، وقتى به حرم مى روى، ضریح حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبه درب را مى بوسم که گرد و خاک پاى زوار است! در یکى از زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) آمده است:
ثم قبّل الضّریح من أربع جوانبه.(بحار الانوار 98: 336؛ اقبال الاعمال: 712)
میم عین

حرم الحسیــن علیه السلام

مقبل (شاعر اصفهانی ) در جوانی در نهایت ظرافت و لطافت بود ، در ایام محرم به جمعی رسید که در عزای سید الشهدا (ع) به سینه زنی مشغول بودند ، وی از روی استهزاء چیزی خواند که عزاداران ناراحت شدند . مقبل پس از چندی به بیماری جذام مبتلا شد ، بطوری که مردم از او متنفر شدند و وی در آتشخانه حمام سکونت گرفت.

سال دیگر ، روزی با دلـــــی شکسته در کنار خرابه ای نشسته بود ، جمعی از سینه زنان این شعر را می خواندند:

چه کربلاســــــت امروز چه پر بلاست امروز
ســــرحسیـــــــن مظلوم ازتن جداست امروز

آتش در نهاد مقبل افتاد و با نظر حسرت به آنها نگاه کرد و گفت :

روز عزاســــت امــروز جان در بلاست امـــروز
فغان و شـــور محشــــر در کربلاست امــــروز

مقبل همان شب پیامبر اکرم (ص) را درخواب دید ، ایشان وی را نوازش کردند و از تقصیرش گذشتند. گویند نام او محمد شیخا بود و آن جناب اورا مقبل لقب دادند.
لذا شروع به سرودن قضایای حضرت سید الشهدا(ع) کرد .
مقبل گوید: چون واقعه شهادت را تمام کردم ، شب جمعه بود .چندان خواندم و گریستم تا آنکه در بستر به خواب رفتم . در عالم خواب ، خود را در حرم منور حضرت سید الشهدا(ع) دیدم که منبری گذارده و جناب خاتم الانبیا(ص) تشریف داشتند، در آن اثنا محتشم را حاضر کردند.
پیامبر (ص) فرمودند: امشب شب جمعه است ، بر منبر برو و درمصیبت فرزندم چیزی بخوان . محتشم به امر آن حضرت بر منبر رفت . خواست در پله اول بنشیند، ولی حضرت فرمودند: بالا برو، چون به پله دوم رفت ،باز فرمودند: بالا برو، و همچنان به او فرمود، تا اینکه بر پله آخر(پله نهم) منبر نشست و اشعاری خواند تا به این بند معروف رسید :

پس با زبـــــــان پـــــرگلــــه آن بضعـــــــه بتـــــول
رو در مــــــــدینـــــه کـــرد کـه ایهـا الــــرســــــول
این کشتــــه فتاده به هامــــون، حســـین توست
وین صید دست و پا زده در خـــون حسیـن توست
این ماهــی فتــاده به دریـــای خــــون کـه هست
زخـــم از ستـاره بر تنش افـزون، حســـین توست

یک وقت ملائکه گفتند: محتشم بس است. پیغمبر ص غش کرده است. پیغمبر ص را به هوش آوردند. پیغمبر ص عبایش را برداشت با دست خودش بر دوش محتشم انداخت.
مقبل گوید :من دلم شکست و با خود گفتم : البته اشعار من مورد قبول آن حضرت قرار نگرفته است، زیرا به من دستور خواندن ندادند.

ناگاه حوریه ای به خدمت حضرت آمد و عرض کرد : حضرت فاطمه الزهرا (س) می گویند : دستور بفرمائید که مقبل واقعه ای در مرثیه سید الشهدا(ع) بخواند.

پس آن حضرت به من امر فرمودند و بر منبر رفتم و در پله اول ایستادم و چنین خواندم :

روایـــت است که چون تنــــــگ شد بر او میــــــدان
فتــــاده از حرکــــــت ذوالجنــــــــاح وز جـــــــــولان
نه سیـــــد الشهـــــــدا بر جــدال طاقــــت داشــت
نه ذوالجنـاح دگــــر تــــاب استـــقامــــــت داشــــت
کشیـــد پــــا ز رکــــــاب آن خلاصـــــه ایجـــــــــــاد
به رنـــــگ پرتــــو خورشیـــــــــد، بر زمـین افتـــــاد
هوا ز جـــــور مخـــــالف ، چو قیرگـــــــون گردیـــــد
عــزیــــز فاطمــــــه از اســـــب سرنگـون گـردیـــــد
بلنـــــــد مرتبـــــه شاهـــــی زصــــدر زین افــتــــاد
اگــر غلـــــط نکـنــــم، عــــــرش بر زمـــین افتـــــاد

ناگاه کسی اشاره کردکه فرودآی .دختر پیامبر (ص) بیهوش گشته است . من از منبر فرود آمدم و منتظر عطای حضرت خیرالبریا بودم. ناگاه دیدم ضریح مطهر حضرت سید الشهدا (ص) باز شد و شخص جلیل القدری از آن بیرون آمد . اما زخم سینه اش از ستاره افزون و جراحات بدنش از شمار بیرون است.ایشان خلعت فاخری به من عطا فرمودند . عرض کردم فدایت گردم ، شما چه کسی هستید ؟ فرمودند: من حسیــــــــن (ع) هستم.

میم عین

تربت الحسین

 

در حدیث روایت شده از ام سلمه، چنین آمده است :

«امام حسن و امام حسین علیهما السلام نزد نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در منزل من در حال بازی بودند که جبرئیل امین بر پیامبر نازل شد و گفت : ای محمد همانا امت تو فرزندت را خواهند کشت .

حضرت محمد صلی الله علیه و آله با دست به امام حسین علیه السلام اشاره نموده و سپس ایشان را در آغوش کشیده و گریستند .

سپس رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود : این تربت را در نزد تو مى گذارم ، رسول خدا صلى الله علیه وآله آن تربت را بو کرد و فرمود : بوى کرب و بلاء است سپس فرمود : اى ام سلمه ! وقتى این تربت متحول به خون شد بدان که پسرم کشته شده است.»

 

تربت الحسین

روز عاشوراء مطابق ۱۰ محرم  ۱۴۳۱مصادف با ۵ آذر ۱۳۹۱بار دیگر جهان تبدیل تربت حسینی به رنگ خون را به چشم مشاهده نمود. تربت حسینی موجود در محل موزه آستان مقدس امام حسین علیه السلام از مرقد مطهر ایشان اخذ شده بود که از ساعت ۱۰ و پانزده دقیقه روز عاشوراء به رنگ قرمز درآمده است. علا ضیاء‌الدین مسئول موزه عتبه عالیه امام حسین(علیه السلام ) در این باره گفت: این تربت از نزدیکترین جای ممکن از قبر شریف گرفته شده و در سالنی مخصوص در موزه نگهداری می‌شود که صبح روز عاشورا و در هنگام قرائت مقتل در صحن مطهر حسینی(علیه السلام ) از رنگ طبیعی خود خارج و به رنگ قرمز تبدیل شد .

 

تربت الحسین

 

بنابر این گزارش این اتفاق روز گذشته توسط بسیاری از رسانه‌های خبری در عراق پوشش داده شد و آن را معجزه «ظهور خون در الماس» نامیدند .

خبرگزاری عراقی ابا نیز نوشت: شیخ مهدی کربلایی نماینده آیت‌الله سیستانی و رئیس آستان حسینی(علیه السلام ) نیز از این اتفاق که صبح روز عاشورا رخ داد آگاه شد.

علا ضیاء‌الدین مسئول موزه عتبه عالیه امام حسین(علیه السلام) در این باره نیز گفت: حجت‌الاسلام شیخ مهدی کربلایی بعد از ظهر عاشورا از این اتفاق آگاه شد و اجازه داده شد هزاران تن از زوار امام حسین(علیه السلام) از این قطعه تربت امام حسین(علیه السلام ) دیدن کنند .

 

تربت الحسین

 

تربت الحسین

 


 


 

گفتنی است در کتاب داستانهای شگفت انگیز به نقل از مرحوم آیت الله دستغیب آمده است:  ملا عبدالحسین خوانساری فرمود آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر مریض شده بود و برای استشفاء آیت اللّه شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرآبادی که هر دو از بزرگان شیعه بودند را امر فرمود که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر امام حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر بردارند و برای ایشان بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است. آن دو بزرگوار رفتند و دستور را عمل کردند و مقداری از خاک را آوردند و مقداری را هم به بعضی از خیرین دادند یکی از آن افراد خیر عطاری از معتمدین بود من به عیادت او رفتم و ایشان از باقیمانده آن تربت را مقداری به من داد و من آن را در میان کفن مادرم گذاشتم. روز عاشورا اتفاقی نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم آن را برداشتم و گشودم دیدم کیسه تربت که در لای کفن بود مانند شکری که مرطوب باشد حالت رطوبتی گرفته و رنگ آن مانند خون تیره گردیده است و به ساروق رطوبت رسیده است بی آنکه آبی آنجا باشد چون لب طاقچه بود آن را در محل خودش گذاشتم و در روز ۱۱ محرم ساروق را آوردم دیدم رطوبت در آن نیست از این پس در ایام دیگر آن رطوبت را ندیدم فهمیدم که خاک قبر مطهر هر کجا که باشد در روز عاشورا شبیه خون می شود.

 

تربت الحسین

 تربت الحسین

تربت الحسین

میم عین

حسین

 

آثار و برکاتی که می توان برای تربت پاک حسینی برشمرد عبارتنداز:

1- تأثیر تماس اعضای بدن با تربت

یکی از آثار و برکات تربت سیدالشهدا (ع) این است که متبرک نمودن بدن و صورت با آن تربت شریف تأثیر معنوی زیادی بر انسان خواهد گذاشت ، از این رو از بعضی بزرگان دین و امامان معصوم نقل شده که بعد از نماز ، بدن و صورت خویش را با مهر کربلا متبرک می کنند. و نیز دستور داده‏اند که قبل از خوردن تربت جهت شفا گرفتن، آن را بوسیده و با اعضای بدن تماس داده شود.

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال تربت جدم حسین (ع) را شفای هر درد، و ایمنی از هر خوفی قرار داده است؛ پس هرگاه یکی از شما خواست از آن خاک تناول کند، ببوسد و آن را به چشم گذارد و بر سایر اعضای بدنش تماس دهد...» (1)

2- سجده بر تربت

یکی دیگر از برکات و آثار خاک مزار امام حسین (ع) این است که سجده بر آن تربت پاک حجابهای ظلمانی را کنار زده و در توجه حق تعالی به نمازگزار مؤثر است . امام صادق (ع) در این باره می‏فرماید: «همانا سجود بر تربت حسین (ع) حجابهای هفتگانه را پاره می کند»(2)

لازم به ذکر است که مراد از «حجاب» در کتاب و سنت ، همان حجابهایی است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب می سازد که در مرحله اول، حجابهای ظلمانی و در مرحله دوم ، حجابهای نورانی بر طرف می‏شود اما مراد از حجابهای هفتگانه ، ظاهراً حجابهای ظلمانی است . سجده بر تربت حضرت سیدالشهدا(ع) این خاصیت را دارد که در صورت معرفت به حق حضرت و ولایت او، حجابها را دریده و راهگشای وصول به کمالات انسانی باشد.

سجده بر خاک سرکوی تو آرند خلایق‏ جان فدای تو که هم قبله و هم قبله نمایی‏

و اما در خصوص اینکه در میان شیعه معمول است از خاک مقدس کربلا یعنی تربت کنار قبر سیدالشهدا (ع) خاک برداشته و با آن مهر درست کرده و غالباً در نماز، به آن سجده می‏کنند بدین خاطر است که از خاک زمین بوده و به تمامی خاکها می‏توان سجده کرد، و از طرفی خاک کربلا به لحاظ شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش شرافت پیدا کرده است ، به طوری که اهل بیت (ع) نیز به ما فرموده‏اند در هر نمازی که سجده بر تربت کربلا باشد خداوند آن نماز را به خاطر آن حضرت قبول می‏کند. چنانکه حضرت صادق (ع) از خاک کربلا درون کیسه‏ای ریخته و در سجاده همراه داشت، در هنگام نماز آن کیسه را باز می‏کرد و بر آن سجده می‏نمود.



3- شفا یافتن

از جمله آثار و برکات قطعی تربت پاک سیدالشهدا (ع) شفا بودن آن برای دردهاو آلام انسان است . روایاتی که دلالت بر این امر دارند به سه دسته تقسیم می‏شوند:

دسته اول : روایاتی است که شفا بودن را برای تربتی که از خود قبر شریف برداشته شود مخصوص کرده است ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که نزد سر حسین (ع) تربت سرخی است که شفای هر دردی غیر از مرگ می باشد» (3)

دسته دوم : روایاتی است که با تعبیرات مختلف توسعه‏ای از بیست ذراع تا پنج فرسخ و یا ده میل را برای آن قائل است . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «حریم مزار حسین (ع) پنج فرسخ از چهار جانب قبر است »(4)

دسته سوم : روایاتی است که به طور مطلق جنبه شفا بودن تربت را مطرح نموده‏اند . چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «خاک مزار امام حسین (ع) برای هر دردی شفاست». (5)

تا شفا بخشد روان و جسم هر بیمار را در حریم وصل خود خاک شفا دارد حسین‏

و نیز امام رضا (ع) فرمود: «خوردن گل، مانند خوردن مردار و خون و گوشت خوک، حرام است مگر گل مزار حسین (ع) ، بدرستی که در آن شفای هر درد و امنیت از هر ترسی است» (6)



حکایت: عالم زاهد پرهیزگار حجةالاسلام و المسلمین مرحوم آقای حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی قدس سره نقل فرمودند: «من در زمان مرجعیت مرحوم آیة الله آخوندی خراسانی (ره) که در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم مریض شدم و این بیماری مدتی طول کشید و پرستاری مرا بعضی از طلاب در همان حجره مدرسه بر عهده داشتند . پس از چندی بیماری من به قدری شدید شد که اطبا از شفا یافتنم مأیوس شدند و دیگر برای معالجه‏ام نیامدند، و من در حال تب شدید گاهی بیهوش می‏شدم و گاهی به هوش می آمدم.

یکی از رفقا که مرا پرستاری می‏کرد شنیده بود که عالم زاهد مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد نجف آبادی قدس سره مقداری از تربت اصلی حضرت سیدالشهدا (ع) را دارد. او به منزل معظم له رفته و از وی خواسته بود که قدری از آن تربت را بدهد که به من بخورانند تا شفا یابم. ایشان فرموده بود : من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشته ام که بعد از مرگم در کفنم بگذارند . آن آقا ناراحت شده و گفته بود : حالا که ما از همه جا مأیوس شده و به شما پناه آورده‏ایم شما هم از دادن تربت خودداری می‏کنید؟ این بیمار در حال احتضار است و می‏میرد.

مرحوم آیة الله آقای حاج علی محمد، دلش به حال بیمار سوخته و قدری از آن تربت که از جان خودش عزیزترش می داشت به آن شخص داده بود . تربت را با آب مخصوصی که وارد شده در آب حل کرده و به حلق من ریخته بودند . من که در حال بیهوشی به سر می‏بردم ، ناگهان چشمان خود را باز کرده و دیدم رفقا اطراف بسترم نشسته‏اند ، خوب دقیق شدم و آنان را شناختم و قصه تربت را که به حلقم ریخته بودند برایم شرح دادند.

کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتی به خود داده نشستم ، دیدم نشاط بیشتری دارم برخاستم و ایستادم ، و چون یقین کردم که به برکت ترتبت مقدس امام حسین (ع) شفا یافتم حال خوشی پیدا کردم و به رفقا گفتم : از شما خواهش می کنم که از حجره بیرون بروید، چون می‏خواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند و من درب حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشی که قابل و صف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) شدم » (7)

آری ، شفای بیماران به وسیله تربت آن حضرت یکی از برکاتی است که خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (ع) به وی عطا فرموده است .



تربتت راز شفای همه درد است حسین

تن و جان را نبود مثل تو آگاه طبیب‏



4- تأثیر کام برداشتن اطفال با تربت

کام برداشتن اطفال با تربت امام حسین (ع) موجب ایمنی کودک می شود چنانکه امام صادق (ع) فرمود:

«کام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) باز کنید که آن امان است » (8)



5- تأثیر تربت حسین ، همراه جنازه

صاحب کتاب «مدارک الاحکام» می نویسد: در زمان حضرت صادق (ع) زن زاینه‏ای بود، بچه‏هایی که از زنا بدنیا می آورد در تنور می‏انداخت و می‏سوزانید. وقتی که مرد، پس از غسل و کفن او را به خاک سپردند ، اما زمین جنازه‏اش را بیرون انداخت .جای دیگر او را دفن کردند باز زمین او را نپذیرفت تا سه مرتبه ، آنگاه مادرش به امام صادق (ع) متمسک شد: ای پسر پیغمبر به فریادم برس.

فرمود: کارش چه بود ؟ عرض کردند زنا و سوزاندن بچه‏های حرامزاده . فرمود: هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوقی را بسوزاند، سوزاندن به آتش مخصوص خالق است عرض کرد حالا چه کنم؟ فرمود: مقداری از تربت حسین (ع) با او در قبر بگذارید . تربت حسین (ع) امان است . همراهش گذاشتند زمین او را پذیرفت.

در توقیع مبارک حضرت حجة بن الحسن (عج) نیز اذن داده شده است . یکی از شیعیان به حضرت (در زمان غیبت صغری توسط نایب خاص حضرت ) می‏نویسد: آیا جایز است ما تربت حسین (ع) را با میت در قبر بگذاریم ، یا با تربت حسین روی کفن بنویسیم؟

حضرت در پاسخ مرقوم می‏فرمایند: هر دو کار پسندیده است . البته باید رعایت احترام تربت بشود . مهر یا تربت، مقابل یا زیر صورت میت باشد ، بلکه به برکت خاک قبر حسین (ع) قبر میت محل امنی از هر بلا و آفت و عذابی گردد (9)



6- تسبیح تربت

از حضرت صاحب الزمان (عج) روایت شده که فرمود: «هر کس تسبیح تربت امام حسین (ع) را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر برای او نوشته می‏شود». (10)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«کسى که تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را همراه داشته باشد خداوند او را ذاکر و تسبیح کننده محسوب کند، گر چه با آن ذکر نگوید». (11)



و امام صادق علیه السلام فرمودند: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین (ع) گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»(12)


پی نوشتها:

1- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
2- کافی , مرحوم کلینی , ج 4 ص 588
3- کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 272
4- مکارم الاخلاق , طبرسی , ج 1 ص 360
5- کافی , مرحوم کلینی , ج 1 ص 360
6- تهذیب الاحکام , شیخ طوسی , ج 6 ص 74
7- نقل از کتاب سید الشهدا آیت الله شهید دستغیب , ص 166
8- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
9- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملی , ج 4 ص 1033
10- بحارالانوار , علامه مجلسی , ج 44 ص 280
11- بحارالانوار, ج ۸۵

12-نقل از کتاب درسی که حسین (ع ) به ما آموخت شهید هاشمی نژاد, ص 451

میم عین
تبلیغات